امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 10 روز سن داره

قشنگترین احساس یعنی ........ مادر بودن

*** قربونی ***

1392/5/4 23:43
نویسنده : مامانی
362 بازدید
اشتراک گذاری

   سلام امیرعلی جونم خوشگل مامان اومدم برات بگم که امروز من و تو و بابایی رفتیم گشتار گاه و برا شما یه گوسفند انتخاب کردیم و سر بریدیم به خاطر اینکه عزیز دلم شما این روزا خیلی مریض میشدی و همش اذیت میشدی کلی هم لاغر شدی   منم کلی غصه میخوردم و اعصاب خوردی میکشیدم یه شب تو خواب دیدم که بابایی بهم میگه چون امیرعلی رو زیاد چشم میکنن میخام براش گوشفند قربونی کنم  بعدش برا بابایی تعریف کردم و اونم رو حرف من نه نمیگه و برا سلامتی شما یه دونه ببعی بریدیم  

یه ذره از خونشم مالیدم رو پیشونیت 

 

.

 

.

 

 

  خدا تو رو از چشم بد حفظ کنه پسرم

 

 

این روزا خیلی خیلی  شیطونتر شدی و تقریبا همه چی که بهت میگم  متوجه میشی مثلا امروز بابایی گفت برو جورابمو بیار رفتی براش آوردی یا وقتی میگم فلان چیزو بده من میدی معنی همه چی رو میدونی و هر چی میگم با لهجه خودت تکرار میکنی دوست داری هر کاری ما میکنیم تو هم انجام بدی چیزای سنگین رو ور میداری قربونت برم خدایی نکرده به کمرت فشار میاد نکن این کارارو عزیزم باشگاه رو خیلی دوست داری چون بابایی اونجا مربی هستش و تو رو زیاد برده اونجا هر وقت از کنار باشگاه رد میشیم انقدر بهم گیر میدی که مجبور میشم ببرمت اونجا و میری زمین فوتبال و کلی بازی میکنی قاطی بچه های بزرگ میشی خیلی کیف میکنی قربونت برم الهی

این روزا طوری شده که همش در حال راه رفتن غذا میخوری و کلی ورجه وورجه میکنی

عزیز دلم امیدوارم دیگه هیچ وقت مریض نشی

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

آیدین و مامانیش
9 مرداد 92 17:15
آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآخ خدا ماشاالله چه جیگری شده گل پسرم خدا از چشم بد دورت کنه عزیزم قربون هم قبول خدا



فرزانه جون باور می کنی ما نی نی دارشدیم نی نی هامونم بزرگ کردیم الان باید فکر دومیش باشم



خدا رو شکررررررررر



خیلی خوشحالم خیلی

امیرعلی رو می بینم عشق از وجودم می باره خیلی دوسش دارم یه عالمه احساس دارم بهش کاش یه با از نزدیک می دیمش


قربونت برم خاله آینازش منم عاشق آیدینم


مامان راضیه
20 مرداد 92 0:00
سلام مامانی ببخشید من یه مدت نبودم دیر بهتون سر زدم
خدا قربونیتون و قبول کنه ایشالا
همیشه میگن وقتی یه بچه به دنیا میاد همون اول براش گوسفند عقیقه کنید واسه چشم و نذر و بلایا
خوب کاری کردی ایشالا خدا حفظش کنه همیشه
خیلی مراقبت می خوان این قند عسلا چقدرم عکسش باحال شده قربونش برم
ببوسش فسقلی رو

خیلی خیلی ممنون خاله راضیه مهلبون
خاهش میکنم عزیزم دلمون برات تنگیده بود
وقتی دنیا اومد براش عقیقه کردیم این یکی اضاف بود خخخخخخ
محمد کیانمو ببوس جیگرم

دختر خاله
1 شهریور 92 20:55
سلام فرزانه جون
چه گل پسری شده کاشکی میشد زوووووووووووووووووود بیام ببینمش حالا که عکساشو دیدم دلم براش تنگ شد کی میشه بیام از نزدیک بوسش کنم

دختر خاله جون چیزی نمونده 2 هفته دیگه میاییم پیشت منتظر باش