امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 6 روز سن داره

قشنگترین احساس یعنی ........ مادر بودن

سال نو مبارک

1393/1/15 7:37
نویسنده : مامانی
385 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام پسر خودم دومین سال نوت مبارک باشه صد سال به این سالها گلم قربونت برم الهی امسال که برات لباسای نو خریدیم منو یاد بچه گی یای خودم انداختی خیلی خوشحال بودی و همش میگفتی  : لباس نو   وقتی هم تنت میکنم کلی ذوق میکنی و خوشحال میشی قربون خودت و لباسای نوت بره مامان  عزیز دلم امسال چند روزی رفتیم شمال ویلای بابابزرگ روز اول که رسیدیدم تو یه کم غریبی میکردی وهمش میگفتی بریم بیرون ولی هوا یه مقدار سرد بود و نشد ولی از فرداش هوا خوب شد کلی گشتیم و بهمون کلی خشو گذشت تو هم با مرغ و خروساو اردکای همسایه رفیق شده بودی و صبح که از خواب بلند میشدی یادی از اونا میکردی ولی تو غذا خوردن خیلی اذیت میکردی و خیلی خیلی کم غذا میخوردی فکر کنم به خاطر دندونات باشه آخه ماشاله 4 تا دندونت داره باهم در میاد روی هم رفته 20 تا دندون داری

بزار یه کم هم ار پسر عموت ایلیا  بگم که اونا هم اومدن و یه روز پیش ما موندن ولی اون خیلی بهت حسودی میکنه به خاطر اینکه اون نوه بزرگ بابابزرگ ایناس و بعدش تویی ولی تو همون یه روز یه کم باهم دوست شدین و بازی کردین ولی قربون تو برم که اصلن حسود نیستی و هر کس به وسایلا و اسبابا بازیات دست میزنه هیچ چی نمیگی و کاری نداری فدای اخلاق خوبت بشم من عسلم ولی وقتی من و بابایی عکسا و فیلمای تو رور نگا میکنیم به عکسا و فیلم های خودت حسودیت میشه و کلی از دست من و بابایی شاکی میشی خخخخخخ

حرف زدنت هزار ماشاله خیلی خوبه مثل کامپیوتر میمونی هر چی ما میگیم تکرار میکنی ولی به آب میگی آبوش هر چی هم که میگم بگو آب مبخندی و میگی :آب نه  آبوش   جمله های سه حرفی رو خیلی خوب میگی مثلا میگی : صدای ماشین اومد  یا میخای بشینی رو دوچرخه میگی: بشینم اینجا   دیگه نمیتونی بگی میشینم  یا مثلن میگی کلات بزارم   منظورت اینه که میخام کلاموبزارم خلاصه وقتی حرف میزنی عاشقت میشم انقدرکه  شیرین زبونی همین الان داری کارتون نگا میکنی پنگوئنه داره میخابه تو داری میگی  پنگوئن لالا نه  یعنی پنگوئن لالا نکنه   وقتی دوست نداری غذا بخوری میگی: غذا نه    صبحانه اصلا دوس نداری و وقت صبحانه میگی صبونه نه   یه چیزی رو دوست داری میگی : اینو دوس دارم  بابایی بعضی وقتا به شوخی بهت میگه اعصاب معصاب ندارم  تو هم یاد گرفتی میگی اعصاب معصاب ندارم     ترکی هم بلدی و مامان بزرگ و من که باهم حرف میرنیم تو هم تکرار میکنی

به کوچولو میگی چی چولووو  انقدر خوشم میاد که نگووووووووو  مثلان میگی این چی چولوعه اون بزرگ

 امیرعلی جونم خیلی آب باری دوست داری و همش میای میگی: آبوش بریزم  یعنی میخام آب بازی کنم همه جای خونه رو خیس میکنی به بابایی میگم  چند وقت دیگه گلای فرشامون رشد میکنه از بس آب بهشون دادی اگه بزرام روزی 10 تا بستنی میخوری اتقدر که بستنی دوست داری ولی من اجازع نمیدم بیشتر از یه دونه بخوری اسم بستنی هاذم بلدی مثلا میگی بستنی فالوده یا لیوانی یا عروسکی از همه جوره ش هم دوست داری  میخوری خیار هم خیلی دوست داری و وقتی بهت خیار میدم میگی :دو تا    یعنی دوتا بده بخورم    خداروشکر از دوهفته مونده به عید کامل کامل جیشت رو یاد گرفتی و اصلن از دستت در نمیره تا حالاشم به خاطر این که هوا سرد بود بعضی وقتا مثلن روزی یکی دو بار  یه سری چیزا رو میخوردی و سردی میکردی و زودی میگفتی که جیش داری ولی تا برسیم دستشوی یه کم از دستت در میرفت خدارو شکر دیگه اینجوری نمیشه و خیالم راحته آفرین به تو پسر خوب

اینم عکس امیرعلی بعد از تحویل سال

 

ایتم عکس گل پسر تو ماسوله

 

اینجا هم امامزاده حسن کرجه

 

اینم سیرده بدر امیرعلی

جیگر مامان عاشقتم یه دنیاااااااااااااااااااااااا

پسندها (1)

نظرات (0)