امیرعلی امیرعلی ، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره

قشنگترین احساس یعنی ........ مادر بودن

شیطون بلا شدی پسررررر

1393/6/5 12:21
نویسنده : مامانی
322 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گلم عشقم نفسم اومدم برات از شیطونیات بگم شما الان دو سالو چهار ماهته خوشگل مامانی باید خدمتتون عرض کنم که جنابعالی این روزا بیش از حد شیطون شدی در حدی که گاهی دیگه اشک من در میاد تو خیابونم که میریم اشک بابابی در میاد خخخخخخخخخخخ  قربون این شیرین کاریات برم از زبونت بگم که گاهی یه چیزایی میگی که از تعجب نزدیکه شاخ در بیارم نمیدونم اون حرفارو از کجا در میاری  کلی هم شعر یاد گرفتی و میخونی خیلی هم لج باز تشریف داری همین الان که پای لب تاب نشستم شما خوابی وگرنه اجازه نداشتم .......

 عزیز دل مامان جونم برات بگه که چن وقت پیش دوباره رفته بودیم روستا این بار هم باز بابایی نتونس بیاد من و تو و مامان بزرگ و خاله و دختر 6 ساله ش کوثر رفته بودیم خیلی به شما دو تا خوش گذشت این سری کمتر آویزون من بودی و به هوای کوثر خودت همه جا میرفتی و بازی میکردی ولی گاهی دعواتون میشد ولی نه شدید هر دوتون بچه های خوبی بودین ماشاله به شما

اینم عکس تو و کوثر تو روستا

 

 

اینم عکست تو خونه دایی حاتم یعنی دایی من تو روستا

 

 

اینم عکست تو امامزاده روستای بغل

 

اومدیم هم همش از اونجا بار بابایی تعریف میکردی و میگفتی که با اردک و گاو و گوسفندا بازی میکردی و رفیق شده بودی باهاشون ای بلا اونجا هواش خیلی عالی بود و رنگ و روت باز شده بود اونجا اشتهاتم خیلی خوب شده بود و همه چی میخوردی  خلاصه این سرس هم خداروشکر خیلی خوش گذشت چون یه هم بازی هم داشتی ایشاله سال دیگه بازم میریم

چن روز پیش هم رفته بودیم باغ وحش ارم که اونجا هم خیلی خوب بود همه حیوانات رو دیدی و کلی ذوق کردی و اومده بودی واسه همه تعریف میکردی که چیا دیدی و چیکارا کردی اونجا

اونجا اصلا نزاشتی ازت عکس بگیرم چن تا به زورگرفتم

 اینم عکست تو باغ وحش

 

 

امیرعلی جان همه زندگی من تویی عزیز دلم جونمو فدای تو میکنم پسرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)